2022年4月5日 استایلهای جذاب و دلربا با پوشیدن لگینگ. آشنایی با انواع لگینگ و نحوهی ست کردن آن با لباسهای مختلفی که در کمد لباستان...
خبير الاتصالجست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.
خبير الاتصالفرهنگ فارسی عمید. نمایش تصویر. معنی. خیز. معنی = خیزیدن. مترادف 1- پرش، جست، جهش 2- تاخت 3- جهيدن 4- ارتفاع، بلندي (ايوان، ديوار، طاق) انگلیسی edema, jump, leap, rising, dropsy, rush, wave, lunge, bound,
خبير الاتصالخیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر): حاصلخیز، سبکخیز، سحرخیز، شبخیز.۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن.lang; خیز برداشتن: (مصدر لازم) [عامیانه] جستن؛ جهیدن.lang; خیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = lang; خیز برداشتن
خبير الاتصالجست و خیز کردن - معنی در دیکشنری آبادیس. فارسی به انگلیسی. caper, cavort, disport, gambol, lark, rollick, skip, skylark, frolic, romp, bound, to leap, tumble. frolic, romp. مترادف ها. lope (فعل) رقصیدن، جست و خیز
خبير الاتصالCheck 'جست و خیز' translations into English. Look through examples of جست و خیز translation in sentences, listen to pronunciation and learn grammar.
خبير الاتصالContribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
خبير الاتصالفرهنگ فارسی هوشیار. نمایش تصویر. معنی. جست و خیز. معنی جستن و خيز برداشتن پرش . انگلیسی frolic, caper, saltation, frisk, gambol, curvet, bound, exultance, spring, tittup. عربی مرح، حفلة سمر، دعابة، مزحة، مزح.
خبير الاتصالجست و خیز. [ ج َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن . (آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی . سلیم (از آنندراج ).
خبير الاتصال